Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8749 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
electric eel
U
یکنوع ماهی بزرگ شبیه مارماهی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
conger
U
مارماهی بزرگ
fish pot
U
سبدبرای گرفتن ماهی بویژه مارماهی وخرچنگ
hogfish
U
یکنوع عقرب ماهی
bingo
U
یکنوع بازی شبیه لوتو
escolar
U
نوعی ماهی فلس دارخشن بنام لاتین ruvettuspretiosus که شبیه ماهی خال مخالی است
balalaika
U
بالالایکا یکنوع الت موسیقی شبیه گیتار
balalaikas
U
بالالایکا یکنوع الت موسیقی شبیه گیتار
thaler
U
یکنوع سکه بزرگ نقره المانی
fluke
U
یکنوع ماهی پهن دارای دو انتهای نوک تیز اصابت اتفاق
flukes
U
یکنوع ماهی پهن دارای دو انتهای نوک تیز اصابت اتفاق
ichthyoid
U
شبیه ماهی
piscine
U
شبیه ماهی
squaloid
U
شبیه کوسه ماهی
cetaceous
U
شبیه به بال یاخرس ماهی ومانندانها
gar
U
نوعی ماهی که ارواره هایی شبیه منقاردارد
fish-bladder
U
[تزئینی شبیه کیسه ماهی باد شده]
luce
U
اردک ماهی بزرگ
shoal
U
دسته بزرگ ماهی
marlin
U
ماهی شکاری بزرگ
rosefish
U
ماهی بزرگ وخوراکی دریایی
halibuts
U
نوعی ماهی پهن بزرگ
halibut
U
نوعی ماهی پهن بزرگ
tarpon
U
ماهی بزرگ وباریک مدیترانه
seine
U
تور بزرگ ماهی گیری
avocados
U
نوعی میوه شبیه انبه یا گلابی بزرگ
avocado
U
نوعی میوه شبیه انبه یا گلابی بزرگ
column cochlis
U
[ستون های یادبود بزرگ شبیه طاق نصرت]
ichthyosaurus
U
یکجور خزندهء بزرگ ماهی مانند در دورهء دوم طبقات الارضی
keepers
U
ریسمان کوچک وصل به بالای کمان ماهی بزرگ و مجاز برای سید
keeper
U
ریسمان کوچک وصل به بالای کمان ماهی بزرگ و مجاز برای سید
opah
U
یکجور ماهی بزرگ خال مخالی در اقیانوس اطلس که رنگهای روشن دارد
moray
U
مارماهی
eels
U
مارماهی
eel
U
مارماهی
lamprey
U
مارماهی
gunnel
U
مارماهی ریز
elver
U
بچه مارماهی
sniggle
U
مارماهی صد کردن
sniggle
U
مارماهی گرفتن
gymnotus
U
مارماهی برقی
rock sucker
U
مارماهی دریایی
grig
U
مارماهی کوچک زنجره
sandpiper
U
نوعی مارماهی کوچک
hagfish
U
مارماهی دهان گرد
eelgrass
U
علف مارماهی که گیاهی است دریایی
pomfret
U
یکجور ماهی خوراکی دراقیانوس هندو اقیانوس ارام ماهی سیم دریایی
sea horse
U
موجود افسانهای که نصف بدنش اسب ونصف دیگرش ماهی بوده گراز ماهی
heck
U
ماهی بند:بندی که ماهی رادررودخانه نگاه میدارد
gooseneck
U
هر چیزی شبیه گردن غاز هرچیز شبیه U
fished
U
ماهی صید کردن ماهی گرفتن
mackerel
U
ماهی خال مخالی ماهی اسقومری
guppy
U
ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
haddock
U
ماهی روغن کوچک قسمی ماهی
fish
U
ماهی صید کردن ماهی گرفتن
fishes
U
ماهی صید کردن ماهی گرفتن
guppies
U
ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
balalaikas
U
یکنوع رقص
balalaika
U
یکنوع رقص
boldface
U
یکنوع حرف درشت
gaskets
U
یکنوع کلاه کاسک
baccarat
U
یکنوع بازی ورق
balas
U
یکنوع یاقوت سرخ
baccara
U
یکنوع بازی ورق
chutney
U
یکنوع چاشنی غذا
gasket
U
یکنوع کلاه کاسک
pignut
U
یکنوع بادام زمینی
boxcar
U
یکنوع واگن باری
davenport
U
یکنوع میزتحریر فریف
napalming
U
یکنوع گاز سوزاننده و اتش زا
napalmed
U
یکنوع گاز سوزاننده و اتش زا
napalm
U
یکنوع گاز سوزاننده و اتش زا
baboons
U
یکنوع میمون یا عنتر دم کوتاه
baboon
U
یکنوع میمون یا عنتر دم کوتاه
napalms
U
یکنوع گاز سوزاننده و اتش زا
balmoral
U
یکنوع نیم تنه پشمی
reed organ
U
یکنوع الت موسیقی بادی
fer de lance
U
یکنوع مار سمی یاافعی
balmoral
U
یکنوع کلاه نوک تیز
balmoral
U
یکنوع چکمه یا پوتین بندی
cithara
U
یکنوع الت موسیقی قدیمی
pinnulate
U
شبیه برگچه شبیه بالچه
pinnulated
U
شبیه برگچه شبیه بالچه
grayfish
U
نوعی ماهی روغن سگ ماهی
homosporous
U
دارای یکنوع هاگ غیر جنسی
emboly
U
یکنوع عمل جراحی مخصوص فتق
brownies
U
یکنوع نان شیرینی میوه دار
brownie
U
یکنوع نان شیرینی میوه دار
bazookas
U
یکنوع سلاح قابل حمل بازوکا
bireme
U
یکنوع قایق کوچک قدیمی دوپارویی
bazooka
U
یکنوع سلاح قابل حمل بازوکا
My grandparents are six feet under.
<idiom>
U
پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania
U
مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
beanie
U
یکنوع عرقچین کوچک که محصلین برسر می گذارند
bongos
U
یکنوع طبل دوطرفه که بادست نواخته میشود
bongo
U
یکنوع طبل دوطرفه که بادست نواخته میشود
kevel
U
چوب یکنوع تیشه برای سنگ تراشی
museum piece
U
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
fossil
U
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
big game
U
صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
macropterous
U
دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
barong
U
یکنوع چاقو یا شمشیر دسته کلفت لبه تیز
balbriggan
U
یکنوع پارچهء نخی که برای زیرپوش بکار میرود
bock
U
یکنوع چرم پوست گوسفند که برای صحافی بکار میرود تیماج
addax
U
یکنوع بز کوهی که رنگ روشن دارد و در افریقاو سیبری دیده میشود
grandam
U
مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparents
U
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
so large
U
چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparent
U
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
sea calf
U
گوساله ماهی سگ ماهی
cray
U
نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
pickerel
U
اردک ماهی کوچک گوشت اردک ماهی
linsey woolsey
U
یکنوع پارچه پشم ونخ یا پشم وکتان زبر
teleost
U
ماهی استخوانی وابسته به ماهی استخوانی
ionic
U
وابسته به یون الکتریکی یکنوع حروف سیاه چاپخانه زبان قدیمی مردم ایونی یونان سرستون ساخته شده بسبک ایونی یونان
similar
<adj.>
U
شبیه
more like;most like
U
شبیه تر
near
U
شبیه
near-
U
شبیه
pygidial
U
شبیه دم
neared
U
شبیه
nearest
U
شبیه
similar to that
U
شبیه به ان
nearing
U
شبیه
imitation
U
شبیه
quasi
U
شبیه
imitations
U
شبیه
luteous
U
شبیه گل
analogous
U
شبیه
similes
U
شبیه
simile
U
شبیه
nears
U
شبیه
similiar
U
شبیه
medals
U
شبیه
akin
<adj.>
U
شبیه
personator
U
شبیه
feathery
U
شبیه به پر
related
<adj.>
U
شبیه
makes
U
شبیه
papilionaceous
U
شبیه
like
<adj.>
U
شبیه
nearer
U
شبیه
make
U
شبیه
womanlike
U
شبیه زن
similar
U
شبیه
simulant
U
شبیه
medal
U
شبیه
wifelike
U
شبیه زن
anthoid
U
شبیه به گل
alike
<adj.>
U
شبیه
haberdine
U
ماهی
mermaid
U
زن ماهی
sturgeon
U
سگ ماهی
fish
U
ماهی
fished
U
ماهی
fishes
U
ماهی
lunar
U
ماهی
dogfish
U
سگ ماهی
caudal fin
U
دم ماهی
per mensem
U
ماهی
tartar sauce
U
سس ماهی
pisces
U
ماهی
mermaids
U
زن ماهی
tuna
U
ماهی تن
gar
U
سگ ماهی
tuna fish
U
ماهی تن
fumade
U
ماهی
piscium
U
ماهی
simulations
U
شبیه سازی
ophidian
U
شبیه مار
haemoid
U
شبیه خون
ghostliness
U
شبیه به روح
assimilates
U
شبیه ساختن
assimilating
U
شبیه ساختن
more like;most like
U
شبیه ترین
molluscoid
U
شبیه نرم تن
haematoid
U
شبیه بخون
sagittate
U
شبیه تیر
phylloid
U
شبیه برگ
palating
U
شبیه کاخ
ovine
U
شبیه گوسفند
osteal
U
شبیه استخوان
scotic
U
شبیه اسکاتلندیها
screwlike
U
شبیه اچار
crystalloid
U
شبیه بلور
sculpturesque
U
شبیه مجسمه
nomological
U
شبیه قانون
ophitic
U
شبیه مار
henny
U
شبیه بمرغ
panduriform
U
شبیه ویولون
pithy
U
شبیه مغز
simulation
U
شبیه سازی
for all the world like
U
کاملا` شبیه
liverish
U
شبیه جگر
platy
U
شبیه بشقاب
dermoidal
U
شبیه پوست
spongy
U
شبیه اسفنج
dermoid
U
شبیه پوست
palmate
U
شبیه پنجه
oleaginous
U
شبیه روغن
gipsies
U
شبیه کولی
Recent search history
Forum search
1
incentive
1
what s the meaning grandiflorum to farsi ?
1
Newton's Original Experiment to test the Universality of Gravity (1680's) a) Used a large (normal) pendulum with different substances as the weight. b) If the E.P. is correct, then the period of oscil
1
tumoroid
1
STARS CANT SHINE WITHOUT DARKNESS
1
jenny tried to explain that Barretts had to eat,just like other people
1
what is Labbad
2
معنی اسم تیتان چیست؟
1
Leberschwellung
1
معنی کلمه procom
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com